با توجه به اینکه نقش کارگزاران رسانه ای و روابط عمومی در شرایط گذار ، تغییرات اجتماعی و بحران های سیاسی بیشتر هویدا می شود . این یادداشت که به مناسبت یکصدمین شماره رسانه نگاشته ام ، اشاره به ضرورت تعمق روابط عمومی ها و اصحاب رسانه  در شرایط پس از توافق هسته ای  دارد  ومی طلبد ضریب چابکی سازمان ها افزوده شود تا علاوه بر جذب سرمایه گذاران خارجی در شرایط جدید رقابتی، موسسات تولیدی، بیمه ها، بانکها ، حمل ونقل ،گردشگری، بورس و... بتوانند سهم خود را دربازارجهانی  پیدا کنند ودر نهایت به اصلاح تصویر ذهنی مخاطبان خارجی و شناساندن برندهای داخلی در سطح جهانی همت گماشت که همه این تلاش هادر حوزه ارتباطات قرار می گیرد.

   ازطرف دیگر مدیریت انتظارات و توقعات مصرف کنندگان داخلی وتوجه به نیازهای انباشته شده در طول زمان هم یکی از ملاحظات اساسی است که در این مقطع زمانی  پدید آمده است که می تواند فرصت های جدید در حوزه ارتقای کیفی محصولات و خدمات و جلب رضایت نسبی مشتریان داخلی –خارجی را به همراه داشته باشد و از سوی چالش های را همچون ریزش مشتریان وهراس از دست دادن بازار، رشد واردات و مصرف گرایی به نفع برند های خارجی  و... رابه همراه داشته باشد که شاید بتوان نمونه این واکنش و انتظاررا درحوزه خودرو وبازتاب آن در شبکه های اجتماعی  مشاهده کرد که در صورت بی توجهی به افکار عمومی وانتطارات ایجاد شده ، رضایت عمومی از یکسو و همچنین سرنوشت تولید کنندگان داخلی از سوی دیگرآسیب خواهد دید .در این جایگاه وظیفه اصحاب ارتباطات و رسانه در حوزه پاسخگویی ، تنویر افکار عمومی، آگاهی بخشی صادقانه ، رصد دائم نیازهای جامعه وتلاش در پاسخگویی به آن  اهمیت مضاعف  می یابد.

  مساله  دیگر به ساختار سازمانی و رویکرد مدیریتی موسسات ایرانی در یکصد سال اخیر باز می گردد که عموما مستقیم یا غیر مستقیم از  حمایت سازمان های دولتی ، نظام تعرفه گذاری ، قوانین و مقرارات بیمه ای، بانکی ،گمرک ،صادرات و واردات واز این قبیل برخوردار بوده اند که آسیب پذیری و نگرانی دائم  این سازمان ها و وابستگی به سیاست های حمایتی دولت رادر پی داشته است واز چابکی سازمان ها کاسته شده است که در این شرایط گذار و توقعات بوجود آمده اگر چابک سازی سازمان ها و ایجاد انگیزش سازمانی وبازگشت اعتماد مصرف کنندگان مد نظر قرار نگیرد ،می تواند به تشدید مصرف گرایی کالاهای وارداتی و کاهش سهم تولید کنندگان داخلی بینجامد . نقش روابط عمومی ها وکارگزاران  ارتباطات می بایست به ار تقای سرمایه اجتماعی درون سازمانی و افزایش انگیزش و احساس تعلق در کارکنان سازمان بیاندیشد تا شاهد ارتقای کیفی بیشتر محصولات و تولیدات باشیم .

  براساس آنچه در پیش آمد، دردوره کنونی اصحاب اندیشه و رسانه می بایست در چارچوب ایفای مسئولیت های اجتماعی خود با واقع بینی ، ارزیابی نقدانه ، نو اوری و حرفه ای گرایی ، ارتقای عملکردی ، آموزش مستمر،آزادگرایی،تنوع گرایی و خلاقیت ، مشاوره ارتباطی را به مدیران سازمان ارائه نمایند تا از یکسو چابکی سازمان و از سوی اصلاح تصویر سازمان و مدیریت انتظارات ایجاد شده به حفظ مشتریان داخلی و دستیابی به بازارهای جهانی براساس شناخت قواعد بازار مقصد شوندو مدیران براساس این شناخت کسب شده پذیرای نقش یاری دهنده ارتباط گران در این حوزه باشند تادر نهایت به اعتلای سازمان و کشور در عرصه جهانی بینجامد .